با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
روزنامه هاآرتص 20 آگوست 2012 (30 مرداد) در مقالهای به سیاستهای جنگی رژیم صهیونیستی در قبال برنامه هستهای ایران پرداخت و نوشت: بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک در مورد جنگ علیه ایران سخن گفتهاند. برای نخستینبار بحثی گسترده و جنجالی در مورد حمله به ایران شکل گرفته که محرک آن نتانیاهو و باراک بودهاند. مخالفان و طرفداران جنگ بهطور علنی بحث و اظهارنظر کردهاند. در واقع، افراد آزادانه در مورد میزان عقلانی بودن سیاستهای نتانیاهو و باراک صحبت میکنند. پیش از این، چنین بحثهای علنی در مورد ضرورت جنگ صورت نگرفته بود؛ در عملیات سینا (1956)، جنگهای اول و دوم لبنان (1982 و 2006) یا بمباران تأسیسات هستهای عراق و سوریه (به ترتیب در سالهای 1981 و 2007) شاهد چنین بحثهایی نبودیم. در گذشته هنگامی که اسرائیل آماده جنگ میشد، تمام اخبار و فعالیتها محرمانه بود یا اینکه تصمیم برای جنگ با شتاب و عجولانه صورت میگرفت. در ادامه مقاله آمده است: در حال حاضر، شاهد بروز دموکراسی در بهترین حالت خود هستیم. در واقع، نتانیاهو و باراک تلاش میکنند موجه و ضروری بودن جنگ علیه ایران را برای مردم اسرائیل تفهیم کنند. کنست، رسانهها، اعتراضات و درخواست، همگی نشانگر فضای پرالتهاب بحث و گفتوگو در مورد جنگ علیه ایران است. برخی روزنامهها، طرفدار و برخی دیگر، مخالف جنگ هستند. در حال حاضر، طرحهای عملیاتی محرمانه هستند؛ اما دستگاه نظامی، مخالفتهای برخی سران نظامی و اطلاعاتی در مورد جنگ را به اطلاع مردم میرساند. نیروی دفاعی اسرائیل حتی برآوردهای خود را در مورد شمار تلفات غیرنظامی ناشی از اقدام تلافیجویانه ایران و نیز زمان بازسازی برنامه هستهای ایران پس از حمله منتشر کرد؛ اما مخالفت با جنگ علیه ایران نیز نشاندهنده محدودیتهای بحث عمومی و تأثیرگذاری اندک آن بر تفکر تصمیمسازان است. نتانیاهو و باراک به نقد رقبای خود گوش میدهند و با تقویت مواضع خود، به انتقادات آنها پاسخ میدهند. در پایان مقاله آمده است: هرچه صدای مخالفان جنگ بلندتر باشد، اراده نخستوزیر و وزیر دفاع برای حمله به ایران جدیتر میشود. آمادهسازی برای جنگ علیه ایران، نقطه حساسی است که طی آن، مردم اسرائیل برای اثرگذاری این تصمیم حساس به صحنه آمدهاند. در واقع، این راه برای تصمیمسازی در یک دموکراسی صحیح است. اما خرد مردم، تضمینکننده کیفیت تصمیمات نیست. در این میان، شیمون پرز، رئیسجمهور اسرائیل نیز تردیدهای خود را در مورد منطق جنگ علیه ایران بیان داشته که با واکنش دفتر نخستوزیری مواجه شده است. بهطور کلی، باید گفت فضای کنونی اسرائیل بهگونهای است که مخالفت و اعتراض علیه جنگ به تقویت بیشتر مواضع نخستوزیر اسرائیل منجر میشود.
تحلیلها: اگرچه این روزنامه رژیم صهیونیستی بحثهای مطرح شده مخالفان و موافقان جنگ در این رژیم را شاهد بروز دموکراسی در بهترین حالت در این رژیم جعلی میداند؛ اما واقعیت اصلی به ترس سران این کشور از هرگونه حماقت احتمالی نظامی علیه ایران برمیگردد. چراکه این روزها بسیاری از مردم و دولتمردان حال و گذشته این رژیم در خط مقدم مخالفت با هر گونه حمله احتمالی به تأسیسات هستهای ایران هستند. پس دولتمردان افراطی این رژیم مجبورند که حرفهای مخالف را نیز بشنوند. هرچند که ایران این بلوفهای صهیونیستها را سالهاست شنیده و وقعی بر آن نمیگذارد. خبرها از داخل این رژیم حاکی است که اولین اثرات بلوفهای نتانیاهو، وحشت و ترسی است که تمام ساکنان سرزمینهای اشغالی را فرا گرفته است، بهگونهای که حتی شیمون پرز، رئیسجمهور این رژیم نیز اخیراً گفته است که شبها از ترس بروز جنگ، خواب راحتی ندارد.
پایگاه اینترنتی «بیزینسویک» 15 آگوست 2012 (25مرداد)در مقالهای به سیاستهای دفاع غیرعامل رژیم صهیونیستی پرداخت و نوشت: تعدادی از اسرائیلیها دیروز برای گرفتن ماسکهای شیمیایی بهعنوان بخشی از آمادگیهای دفاع غیرعامل مراجعه کردند. دلیل این آمادگیها تلاش اسرائیل بهمنظور مقابله با حملات تلافیجویانه ایران و متحدانش است. «یورام لندز» استاد دانشگاه میگوید: «به نظر میرسد رهبران ما در سخنرانیهای خود بسیار افراطی شدهاند و این بار آنها آنچه را که میگویند عمل میکنند.» بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، 1 آگوست به لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا، گفت: «زمان حلوفصل مسالمتآمیز مسئله هستهای ایران به پایان رسیده است.» روزنامه هاآرتص نیز 10 آگوست گزارش داد: نتانیاهو و ایهود باراک در نظر دارند پیش از انتخابات آمریکا در 6 نوامبر، به بمباران تأسیسات هستهای ایران اقدام کنند. در ادامه مقاله آمده است: «شلومو بروم» فرمانده سابق بخش برنامهریزی راهبردی ارتش که گفته بود حمله میتواند طی شش ماه آینده صورت گیرد، گفت: «بهنظر میرسد نتانیاهو و باراک برای آمادهسازی اذهان عمومی اسرائیل بهمنظور حمله علیه ایران تلاش ویژهای صورت میدهند.» توزیع ماسکهای گاز و انتصاب وزیر جدید جبهه داخلی اسرائیل، بخشی از این گونه تلاشهای گسترده است. این تهدیدات در حالی صورت میگیرد که گفتوگوهای هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی متوقف شده و افزایش تحریمها نیز تاکنون در توقف برنامه هستهای ایران بیاثر بوده است. در پایان مقاله آمده است: این نگرانی که اسرائیل ممکن است به تأسیسات هستهای ایران حمله کند، ارزش شِکِل (پول ملی اسرائیل) را این هفته به پایینترین سطح طی 15 ماه گذشته رساند. مقامات آمریکایی نگران هستند که این کشمکش میتواند منطقه را بیثبات کند و بهای نفت را به بالاترین سطح برساند. پانهتا دیروز به خبرنگاران گفت: «روزنه حلوفصل مناقشه از طریق دیپلماسی همچنان باز است.» وی معتقد است اسرائیل در مقطع کنونی تصمیم به حمله علیه تأسیسات هستهای ایران نگرفته است. «دیوید راتکوپ» پژوهشگر میهمان در بنیاد صلح بینالملل کارنگی نیز میگوید: «بسیار نامحتمل است که اسرائیل بتواند بدون متحدی منطقهای یا همکاری آمریکا اقدامی صورت دهد.»
تحلیلها: هرچند این پایگاه غربی با اشاره به برخی اقدامات صهیونیستها در سرزمینهای اشغال سعی دارد با این شواهد، حمله رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای ایران را قریبالوقوع و جدی(!) نشان دهد؛ اما بهواقع نه ایران و نه بسیاری از کارشناسان بینالمللی در دنیا اعتقادی به جدی بودن این تهدیدات ندارند و اصولاً زبان تند تهدید امروز رژیم صهیونیستی را نشان از عجز و ناتوانی آن میدانند. از سویی کوبیدن سران رژیم صهیونیستی بر طبل جنگ در کارکردی عکس، مردم و برخی مقامات حال و گذشته این رژیم را وحشتزده کرده است؛ بهطوری که اخیراً آمده بود که یکی از سران سابق این رژیم با انتقاد شدید به اظهارات تهدیدآمیز نتانیاهو علیه ایران میگوید: «من در چشم مردم وحشت حمله به ایران را میبینم.» و این البته در حالی است که مقامات و مردم ایران زندگی عادی خود را دارند و به این تهدیدات هیچ توجهی ندارند.
پایگاه اینترنتی والاستریتژورنال 14 آگوست 2012 (24مرداد) به برنامه هستهای ایران پرداخت و نوشت: بحران هستهای ایران حدود 20 سال به طول انجامیده و در این مدت، شورای امنیت قطعنامههایی علیه آن تصویب کرده است. بسیاری معتقدند تنها گزینه نظامی میتواند ایران را متوقف کند، اما بهنظر میرسد ایران این تهدید را جدی نگرفته است. در عین حال، مشارکت ایران در سازمانهای بینالمللی، اصول بنیادین آنها را تضعیف میکند. منشور سازمان ملل میگوید عضویت برای کشورهای دوستدار صلح که به الزامات این منشور پایبند هستند، آزاد است و... میتوانند و مختار هستند که این الزامات را اجرا کنند.» جمهوری اسلامی به طور شفاف پایبند به این الزامات نیست. در ادامه مقاله آمده است: ایران بارها خواستار نابودی اسرائیل شده و از لحن یهودستیزی و ضداسرائیلی در موضعگیریهای خود استفاده کرده که این موضوع، ناقض کنوانسیون ژنو است. در عینحال، ایران بارها مورد تحریم شورای امنیت و محکومیت از سوی آژانس بینالمللی انرژی هستهای قرار گرفته است. کمک به رژیم اسد در کشتار شهروندان سوری را نیز باید به پرونده ایران افزود. همچنین این کشور بهطور منظم میزبان نشستهای نفی هولوکاست است. با وجود این، سازمان ملل از رهبران ایران استقبال کرده است. ایران اخیراً در طول اجلاس مبارزه با مواد مخدر، «صهیونیستها» را به گسترش و توزیع مواد مخدر در سراسر جهان متهم کرد. ایران سایر سازمانهای بینالمللی را نیز تضعیف میکند. در حال حاضر، صندوق بینالمللی پول با بانک مرکزی ایران همکاری میکند و حسابی حدود یک میلیارد دلاری از این بانک در اختیار دارد. در پایان مقاله آمده است: آمریکا و اتحادیه اروپا این بانک را به دلیل پولشویی از جمله انتقال پول به نیروهای نظامی ایران و فعالیتهای هستهای این کشور تحریم کردهاند. شرکت ایران در این سازمانها غیرقابل قبول است. ایران باید بهدلیل سرپیچی از قوانین بینالمللی پاسخگو باشد. ماده ششم منشور سازمان ملل بهصراحت از اخراج اعضایی سخن به میان میآورد که به طور مداوم اصول مندرج در این منشور را نقض کردهاند. مجازات کمتر در ماده پنجم درج شده که در آن از تعلیق حقوق و مزایای عضویت سخن به میان میآید. همچنین سازمان ملل قدرت رد اعتبارنامههای هیئت ایرانی را دارد؛ همچنان که در مورد هیئت آفریقای جنوبی در سال 1974 این اقدام را صورت داد.
تحلیلها: این پایگاه اینترنتی صهیونیستی که دستش را از همه جا کوتاه شده دیده و از اینکه ایران تسلیم فشارهای وارده نشده عصبانی است، به موضوعاتی توسل پیدا کرده که یا درباره ایران صدق نمیکند مانند بحث عضویت کشورها در سازمان ملل که در ابتدای مطلب به آن اشاره شده است و یا کاملاً درباره آمریکا و رژیم صهیونیستی صدق میکند، مانند کشتار شهروندان و یا توزیع گسترده مواد مخدر. اگر ادعاهای واهی اینچنینی در عمل برای آمریکا و رژیم صهیونیستی آوردهای داشت، خیلی پیشتر به سراغ آن میرفتند.
پایگاه اینترنتی آتلانتیک 12 آگوست 2012 (22 مرداد) در مقالهای به پیامدهای منفی حمله رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای ایران پرداخت و نوشت: سردبیر روزنامه هاآرتص نوشته است بهنظر میرسد جهان این موضوع را که اسرائیل بهزودی به تأسیسات هستهای ایران حمله میکند، پذیرفته است. بهطور واضح، دولت اوباما نیز معتقد است اسرائیل به تحقق فوری این هدف نزدیک شده است. در ادامه مقاله آمده است: به هر حال، حمله اسرائیل پیامدهایی خواهد داشت که عبارتند از: 1- مردم بیگناه کشته خواهند شد. کاملاً محتمل است که حمله محدود اسرائیل میتواند به کشته شدن مردم بیگناه بینجامد و حمله تلافیجویانه ایران نیز به کشتهشدن مردم بیگناه اسرائیل بینجامد. 2- نیروی هوایی اسرائیل بسیار ماهر و شجاع است؛ اما از ظرفیتهایی شبیه نیروی هوایی آمریکا برخوردار نیست. خطراتی مانند سقوط هواپیماهای اسرائیل و کشته و دستگیر شدن خلبانهای آنها وجود دارد. 3- در صورتی که حمله اسرائیل با موفقیت صورت گیرد، تنها برنامه هستهای ایران به تأخیر میافتد و حتی ممکن است روند پیشرفت آن را تسریع کند. هرگونه حمله پیشگیرانه اسرائیل این موضوع را در ذهن ایرانیها حتی غیرایرانیها یا مخالفان رژیم ایران تداعی میکند که این کشور برای محافظت از خود به تسلیحات هستهای نیاز دارد. 4- حمله اسرائیل ممکن است به برانگیخته شدن موجی از احساس همدلی در میان عربهای سنی در خاورمیانه بینجامد. در پایان مقاله آمده است: حمله اسرائیل سه پیامد منفی دیگر نیز خواهد داشت. 1- حمله اسرائیل به ایران میتواند جنگی فراگیر و بیپایان در پی داشته باشد و شرایط بهگونهای وحشتناک رقم خواهد خورد. 2- چنین حملهای فاجعهای برای روابط اسرائیل و آمریکا خواهد بود. در حال حاضر، در میان جامعه آمریکا همدلی چندانی با ایران وجود ندارد. در صورت حمله اسرائیل، ایرانیها اهداف آمریکا را مورد حمله قرار خواهند داد که سبب میشود جامعه آمریکا بهدلیل اینکه اسرائیل سبب بروز این واکنش از سوی ایران شده است، نسبت به اسرائیل رویکرد منفی پیدا میکند و 3- رئیسجمهور کنونی ایران در مورد جلوگیری از هستهای شدن ایران موضعی بسیار جدی دارد. به نظر میرسد او در نهایت، به توسل به زور مجبور میشود تا از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای جلوگیری کند. در صورتی که اسرائیل به طور یکجانبه علیه ایران اقدام کند، موقعیت اوباما بهشدت تضعیف میشود. بار دیگر ذکر این نکته ضروری است که حمله اسرائیل در نهایت شرایطی برای تسریع برنامه هستهای ایران فراهم میکند.
تحلیلها: اگرچه محور یادداشت این پایگاه اینترنتی، حمله رژیم صهیونیستی به ایران است؛ اما در خلال تحلیل و در پایان آن، مدام به رژیم صهیونیستی هشدار میدهد و با زبان تحلیل به این رژیم گوشزد میکند که چنین حمله احتمالی، قطعاً به ضرر رژیم صهیونیستی است و حتی میتواند وضعیت را بیش از این بهنفع ایران تغییر دهد.
روزنامه هاآرتص 23 سپتامبر 2012 (2 مهر) در مقالهای به راهبرد نظامی رژیم صهیونیستی در قبال ایران پرداخت و نوشت: در بحثهای عمومی در مورد حمله به ایران از این نکته غفلت شده است که چگونه تغییرات منطقهای در سالهای اخیر بر تفکر ایهودباراک و بنیامین نتانیاهو تأثیر گذاشته است. نتانیاهو و باراک در مورد مسائل مطرح در بحثهای عمومی به حد کافی آگاهی دارند. خطرات پیش روی اسرائیل در نتیجه دستیابی ایران به تسلیحات هستهای، میزان آسیبرسانی حمله نظامی اسرائیل به توانمندیهای ایران و نیز بهایی که اسرائیل در نتیجه واکنشهای نظامی ایران و حزبالله باید بپردازد، از جمله موارد مهمی است که مد نظر این دو مقام اسرائیلی قرار گرفته است تا آنجا که نتانیاهو و باراک نگرانند]چراکه[ توانمندی هستهای ایران تهدیدی فوری و وجودی علیه اسرائیل بهشمار میرود، با وجود این، حمله یا عدم حمله و چگونگی و زمان انجام آن به محاسبات گستردهتر بستگی دارد. در ادامه مقاله آمده است: چنین ملاحظاتی مطابق درک اسرائیل از خطرات در میانمدت یا بلندمدت ارزیابی میشود. مطابق آنچه باراک و نتانیاهو میپندارند، در نتیجه تغییرات منطقهای، خطرات پیش روی اسرائیل جدیتر شده است: پیروزی اخوانالمسلمین در مصر، احتمال ظهور رژیمی اسلامی در نتیجه سرنگونی بشار اسد، احتمال حرکت رژیم اردن در مسیر تونس، لیبی و مصر و تأثیرات تغییر رژیم در جهان عرب بر حماس در غزه، همگی محورهای حساسی برای آینده محیط امنیتی اسرائیل بهشمار میروند. این خطرات در کنار واقعیتهایی مانند تضعیف قدرت بازدارندگی اسرائیل پس از جنگ دوم لبنان و ناکامی آن در سرنگونی رژیم حماس در غزه در عملیات سرب گداخته، بر ابعاد احساس ناامنی اسرائیل در محیط پیرامون میافزاید. بنابراین، نتانیاهو و باراک با مسئلهای روبهرو هستند که فراتر از یافتن راهی برای جلوگیری از هستهای شدن ایران است. آنها با چالش احیای توانایی بازدارندگی اسرائیل در پرتو چالشها و خطرات نوظهور منطقهای مواجه هستند. بنابراین، منطقی است تصور کنیم نتانیاهو و باراک تصمیم به حمله علیه ایران نخواهند گرفت، مگر آنکه احساس کنند چنین حملهای ضربهای مرگبار به برنامه هستهای ایران خواهد زد یا حداقل ایران را ملزم میکند دورهای طولانی را صرف برطرف کردن خسارات کند. آیا اسرائیل از توانایی انجام چنین حمله مرگبار و ویرانگری علیه برنامه هستهای ایران برخوردار است؟ در پایان مقاله آمده است: اما این نکته نیز وجود دارد که شاید تهدیدات نتانیاهو و باراک به حمله نظامی، توخالی هستند و هدف آن، فشار بر جامعه بینالملل برای تشدید تحریمهای ضدایرانی است. تهدیدات توخالی بر فرسایش توان بازدارندگی میافزاید و نتانیاهو و باراک نیز از این واقعیت آگاهی دارند. در عینحال، تمایل آنها به مقابله علنی با مخالفان داخلی و خارجی حمله نظامی نیز میتواند دلیلی برای جدیت نیات آنها باشد. این فرض منطقی است که این دو مقام اسرائیلی در مورد اقدام نظامی گستردهتر میاندیشند که در آن حمله به تأسیسات هستهای ایران تنها سرآغاز جنگی گستردهتر است. این الگوی حمله میتواند از اجزای زیر تشکیل شده باشد: نخست، یک اقدام نظامی گستردهتر برای نابودی تأسیسات هستهای و سکوهای موشکی ایران که حمله هوایی بهتنهایی نمیتواند این اهداف را محقق کند. نتانیاهو و باراک پیشینه نظامی دارند که عملیات نظامی علیه خاک دشمن از جمله تجربیات آنهاست. واکنش حزبالله هرچند محدود نیز میتواند اقدام نظامی علیه لبنان به منظور ریشهکنی حزبالله را سرعت ببخشد. احتمال عملیات علیه حماس نیز وجود دارد. بهمنظور به حداکثر رسیدن اهداف جنگ، اسرائیل باید پیش از تحکیم دولت جدید مصر، جنگ داخلی در سوریه و انتخابات آمریکا، جنگی چندوجهی را مدیریت کند.
تحلیلها: نویسنده به واقعیتهای مهمی پرداخته که هم در تحلیل و تصمیم صهیونیستها نقش دارد و هم در تحلیل و محاسبات ایران. با اینکه نویسنده در پایان، رژیم صهیونیستی را به حمله زودرس دعوت کرده؛ اما هیچ مقامی در رژیم صهیونیستی بدون پاسخ قطعی به دو پرسش نمیتواند حمله به ایران را تجربه کند. پرسش اول همانی است که نویسنده طرح کرد: «آیا اسرائیل از توانایی انجام چنین حمله مرگبار و ویرانگری علیه برنامه هستهای ایران برخوردار است؟» پرسش دوم هم اینکه آیا آنها توان درگیر شدن در یک جنگ گسترده، فراگیر و زمانبر را دارند؟ از سخنان دیشب سردار سلامی در گفتوگوی تلویزیونی برمیآید واکنش مرگبار و کوبنده ایران به هر اقدام نظامی احتمالی رژیم صهیونیستی که بسیار حجیم و گسترده نیز خواهد بود، پنجه قدرتمند ایران بر گلوی نحیف رژیم صهیونیستی است.